فعل (مورد استفاده با مفعول)، sac·ri· ficed، sac·ri·fic·ing. برای قربانی کردن یا تقدیم کردن. تسلیم شدن یا تسلیم شدن، یا اجازه آسیب یا ضرر به خاطر چیز دیگری.
نام شخصی که قربانی می شود چیست؟
یک اسم ممکن است " شهید باشد و یک صفت ممکن است "ایثارگر" باشد.
کلمه دیگر برای قربانی چیست؟
در این صفحه می توانید 95 مترادف، متضاد، عبارات اصطلاحی، و واژه های مرتبط برای قربانی را بیابید، مانند: oblation، تسلیم شدن، تسلیم شدن، انصراف، تخفیف، کفاره، صرفه جویی، تسلیم شدن، نشانه گذاری، ضرب و شتم و هکاتومب.
چگونه از کلمه قربانی در جمله استفاده می کنید؟
مثال جمله قربانی
- من تلاش و فداکاری شما را تحسین می کنم. …
- این فداکاری کمترین کاری بود که او می توانست برای دوستش انجام دهد. …
- هر چیزی را فدای تو می کنم - حتی احساساتم را. …
- یک فداکاری کوچک برای نجات مردمتان. …
- همچنین به من گفت که او حاضر است برای محافظت از او فداکاری کند.
مصادیق فداکاری چیست؟
تعریف قربانی، تقدیم یا ترک چیزی است. نمونه ای از قربانی کردن، حیوان زنده ای است که برای احترام به یک رژیم غذایی داده می شود. نمونه ای از فداکاری والدینی است که وقت آزاد به او می دهند تا به فرزندش در انجام تکالیف کمک کند.